وبلاگ :
سايه
يادداشت :
شطرنج...
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محب
شعر قشنگي بود
شطرنج بازي
وژرف وتامل برانگيز شاعر توانايش ياسر قنبرلو يه شعر از شعرهاش يادم هست:
تو مثل ِ سرزمين ِ من بـــزرگي
که هر شب داره به تاراج ميره
يکي از دامنت ميره به معراج
يکي با دامنت معراج ، ميره !
همون جايي که بـــــه تيراژ ِ موهات
کتاب ِ ضــعــفــتـــو ، تاليف کردي
نشستي مشق ِ چشماتو نوشتي
يه دنيا رو بلاتکليف کردي
اسير ِ بي گناه ِ ترس و تقديــر
رفيـــق ِ اشک و خون و آه و ناله
دلــيـل ِ اختلاف ِ بين ِ اديان
معــمّـــايي ترين بحث ِ رساله
تو مرز بين اسلام و يهودي
گناه ِ سيب ِ لبنانو بپوشون
يه چيزي رو تنت بنداز دختر
بلندي هاي جولانو بپوشون !
چقد بايد سر ِ تو جنگ باشه
سَر ِ دنيا رو با چي گرم کردي
تو بايد دست ِ شيطونو ببندي
تو کــــه حتي خدا رو نرم کردي
تو مثل سرزمين من بزرگي
که هر شب داره به تاراج ميره
يکي از دامنت ميره به معراج
يکي با دامنت معراج ميره