کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای دور اجاقی ساده بود
شب که می شد نقش ها جان میگرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
میشدم پروانه خوابم می پرید
خواب هایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت وطاقی ساده بود
قهر میکردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود...
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند نه بایدها...
مثل همیشه
آخر حرفم وحرف آخرم رابا بغض میخورم
عمریست
لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره میکنم:
باشد برای روز مبادا!
اما درصفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روزهرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه میداند؟
شاید امروز نیز روز مبادا باشد!
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه باید ها...
هر روز بی تو
روز مباداست
/مرا به خانه زهرای مهربان ببرید/
/به خاک بوس آن قبر بی نشان ببرید/
/اگر نشانی شهر مدینه را بلدید/
/کبوتر دل ما رابه آشیان ببرید/
/نه اشتیاق به گل دارم نه میل به بهار/
/مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید/
شاید ان روز که سهراب نوشت :
(تاشقایق هست زندگی باید کرد)
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید این طور نوشت:
هرگلی هم باشد/
چه شقایق چه گل پیچک ویاس /
تا نیاید مهدی زندگی دشوار است...
بی تو مهتاب شبی باز ازان کوچه گذشتم...
کسی بی خبر امد /مرادست خودم داد/کسی مثل خودم غم کسی مثل خودم شاد/کسی مثل پرستو در اندیشه پرواز/کسی بسته وازاد اسیر قفسی باز/کسی ساده کسی صاف کسی درهم وبرهم/کسی پرزترانه کسی مثل خودم لال/کسی مثل تو ای دوست مرایک شبه رویاند/کسی مرثیه اورد برای دل من خواند/من از خواب پریدم شدم یک غزل زرد ویک شاعر غمگین مرا زمزمه میکرد/
من خدا را دارم کوله بارم بر دوش سفری میباید سفری بی همتا گم شدن تاته تنهایی محض سازکم بامن گفت هرکجا لرزیدی از سفر ترسیدی تو بگو ازته دل من خدا را دارم من وسازم چندیست که فقط با اوییم
گل کوچک پرسید:"ای خورشید!چگونه برایت ترانه بخوانم وپرستش کنم؟"خورشید گفت:"باخاموشی ساده ی پاکت
اگه تو زندگیت یکی از سیمهای سازت پاره شد آهنگ زندگیتو جوری ادامه بده که هیچکس نفهمه به تو چی گذشت حتی اونیکه سیمو پاره کرد
Design By : RoozGozar.com |