رنگ سفید:
افرادی که لباسهای سفید رادوست دارند انسانهای خوش قلبی هستندوهمیشه به دنبال دوست میگردند.
این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده اند ودوست ندارند به دیگران تکیه کنند.
همیشه در حال ساختن نردبانیبرای بالا رفتن از ان هستند،چرا که معتقدنداز هر فرصتی باید استفاده کرد.
رنگ مشکی:
بیشتر اوقات انتخاب این رنگ نشان دهنده ان است که این افراد،
انسانهایی رویایی هستندکه در فضایی شاعرانه زندگی میکنندودر عین حال دست ودلبازندوتلاش میکنند
باهر چه دارند به دیگران کمک کنند وگرهی از مشکلات انها باز کنند.ا
انها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.
رنگ خاکستری:
انتخاب این رنگ نشان دهنده این نکته است که این افراد شخصیتی ارام وبا اعتماد به نفس دارند.
هر چند روانشناسان می گویندافرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند،دو. دسته هستند:
یا شخصیتی عصبی وانقلابی دارند یا همیشه به دنبال ارامش می گردند.
در مجموع انسانهایی سرسخت وسنگین دل هستند.
رنگ سبز:
انتخاب رنگ سبز برای لباس نشان دهنده ان است که صاحبان ان،شخصیتی قوی واراده ای بالا دارند.
درتصمیم گیری هاخیلی محکم عمل کرده وتاحدی خودرای ومغرورند.
این افراداعتماد به نفس بالایی دارندودرکمک به دیگران پیشقدمند.
رنگ ابی:
اکثرابی پوشها دارای نگاهی عمیق بوده وشخصیتی حساس وشفاف دارند.
این افرادبه راحتی فکر ونظر خودرابه دیگران منتقل میکنند
وبه همین نسبت شجاعت وجرات ویژه ای هم از خود نشان میدهند.
انها زندگی را زیبا دیده وبیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از ان می کنند.
رنگ قهوه ای:
این افراد سمبل مهربانی ومحبت هستند.
برخی روانشناسان میگویندرنگ قهوه ای هر چه تیره تر باشدمهر ومحبت صاحبش بیشتر است
این افراد بسیار خونسردند وتقریبا هر چه رابخواهند به راحتی تصاحب میکنند.
دربدترین شرایط میتوانند بهترین تصمیم ها رابگیرند.
لباس های تنگ:
افرادی که لباسهای تنگ میپوشند،اغلب افرادی مغروروزودرنج هستند.افرادی بسیار جذاب،شایسته ومعقولند.
لباس های گشاد:
معمولا افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده ودوستان زیادی دارند.فداکار وصادق نیز هستند.
لباس های تیره:
عموماافرادی خودخواه بودوبسیارخونسرد هستندبه ندرت عصبانی میشوندوسلیقه ی خوبی درانتخاب لباس دارند.
لباس های روشن:
افرادی فداکاروصادق هستند.افرادی مهربان وشوخ طبع،عاشق صلح وصفاوارامش اند.
سکوت نیمه شب آمد دگر بار
به یادش ماندهام غمگین و خسته
خدایا گفتهام با او به صد بار
که جان در بند لبهایت نشسته
نمیجویی ز چشم من نگاهی
نمیدانی که میجویم نگاهت
نمیپرسی ز جان بی گناهی
از آن یغماگر موی سیاهت
بگو با من تو ای زیبا نگارم
که بی تو سرد و خاموش و سیاهم
بگو تا بگذرم از هر دو عالم
نمیخواهی اگر چشم سیاهم
ننوشیدم شراب زندگانی
تو بودی نقش بی همتای جامم
نمیخواهم به جز چشمان دلدار
جهان را جز تو دلداری ندارم
نگو ای نازنین خدانگهدار
که جان را جز تو درمانی ندارم
نکردی یک نگه از مهربانی
نگفتی جان دل چه بی قرارم؟
نه حرفی و نه خطی و پیامی
نمیدانی مگر چشم انتظارم؟
تو را میخواهم ای زیباترین عشق
برای بهترین رویای فردا
تو هستی بهترین معنای این عشق
برای شعر نا پیدای فردا
وقتی تو را در چشم خود تکرار کردم
دل را ز عشق پاک تو سرشار کردم
من در هوایت واله و حیران و سرمست
عشق و جنونت را به دل آوار کردم
تو مست رویاهای خود بودی، ولی
با عشق تو صد غصه را بر دار کردم
وقتی قدم بر قلب ویرانم نهادی
جز تو تمام خلق را انکار کردم
تک واژه ی زیبایی! اکنون با نگاهت
احساس سرد رخوتم را خوار کردم
گفتم تو را من دوست می دارم همیشه
اینگونه بر عشق خود اقـرار کردم
گستاخی خیالم را
ببخش که حتی
لحظه ای
یادت را رها نمیکند
...Design By : RoozGozar.com |