کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای دور اجاقی ساده بود
شب که می شد نقش ها جان میگرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
میشدم پروانه خوابم می پرید
خواب هایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت وطاقی ساده بود
قهر میکردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود...
نوشته شده در چهارشنبه 90/1/31ساعت
1:5 صبح توسط نفیسه نظرات ( ) |
آخرین مطالب
Design By : RoozGozar.com |